محل تبلیغات شما

قلبم درد میکند مغزم هم.

دیوانه ام دیوانه 

اعصابم هم داغان است

شک و تردید خیلی راحت روی مغزم می خزد و بعد می آید قلبم را نیش میزند و هی به من می گوید: ادبیات به چه دردت میخوره؟ آخرش چیه؟ آخرش هیچی نمی شی هیچی.

دلم میخواد زجه بزنم و گریه کنم و این سرگردانی پایان یابد 

این حس پشیمانی و حسرت اینکه چرا فلان دانشگاه و فلان رشته را انتخاب نکردم چرا. این حس حسرت مرا میکشد 

امیدی هم ندارم، کاش این ناامیدی تمام می شد کاش این بی انگیزگی نابود می شد، این بی انگیزگی که هی می رود و هی می آید

حالم خوش نیست، خدا را گم کرده ام، خودم را هم

خدایا کاش مرا از این تاریکی بیرون می آوردی. کاش راهم را به من نشان می دادی کاش این شک و تردیدم را نابود میکردی

کاش دلم را قوی می داشتی.

شاید با خودت بگویی که:《 پس خودت چی کاره ای؟ تو اختیار داری تو تو تو.》

آری شاید حرف تو درست باشد اما تا انگیزه ای نباشد تا امید و پشت و پناهی نباشد اراده و اختیاری نیست فقط هرز می روی و می آیی هی مردگی و روزمرگی می کنی هی هی هی.

پ.ن:قول بده قول بده که تا فردا حالم خوب بشه و این شب داغونم بگذره مثل تمام شب های داغون دیگه. قول بده دوباره باانگیزه بشم 

قول بده دلم قوی بشه قلبم قوی بشه قول بده که نور رو  توی ادبیات بهم نشون بدی قول بده. تو خدای منی تو صاحب منی پس مراقبم باش و آرومم کن. لطفا خدا، لطفا

سلام من کرونا هستم!

باز هم چشم هایم بسته شد

ترم جدید فصل جدید

هی ,تو ,بده ,قول ,کاش ,هم ,قول بده ,کاش این ,این بی ,و هی ,بی انگیزگی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

چگونه دانش آمورانی شاد داشته باشیم محیط پر نشاط در مدرسه چگونه است؟